Friday, August 19, 2011

35

با دستاي خالي چجوري عشق بورزم!
هيچي ندارم تا بتونم ثابتش كنم!
حتي كليد فا هم از دستم در ميره!
كاش شاهراه هاي دنيا مال من بودن!
كاش كليد قفل جاده ها دست من بود!
اونوقت از پنجمين شاهراه با خودم مي بردمت!
از جاده هاي بي خيالي تا....!
...
ميفهمم حسادت بي جايي دارم چون كاري از دستم بر نمياد!
تو لذت ببر از داشته ات!
من ميميرم از نداشتنت!

Wednesday, August 17, 2011

34

ميروم تا شايد دلي به حالم بسوزد
تا همان دل بتپد از نبودم
تا داغ شود و سرب بريزد
تا پشيمان شود از 
...

Sunday, August 14, 2011

33

نميدونم چرا هر چي بيشتر خودمو به در و ديوار ميزنم ساده تر از كنارم رد ميشي!

Friday, August 12, 2011

32

رد پاي خاطراتمان را 
در شبي طولاني تر از يلدا
گم كردم
به سياهي موهايم خيره شو
به سياهي چشمانم
همه اش تاريكي ست
همه ي آنچه كه دارم
طلوع كن
منتظرم...

Wednesday, August 10, 2011

31

توي اين خيابوناي شلوغ
دست من تنها
نفس كشيدنم سخت
بي تو 
مثل مجسمه ي تنهاي توي پاركم
همون كه به جاي تو باهاش عكس گرفتم
حالا اونم مثل من شكسته....

Tuesday, August 9, 2011

30

آه از آن روزي كه
صبر به عادت تبديل شد
...
آن روز
از دستت دادم

Monday, August 8, 2011

29

براي بار هزارم هم بله بگويي
ديگر دير است
من 
نه را گفته ام....!

Saturday, August 6, 2011

28

بادبادك ها را ببين
رهايشان كردم
پٍٍُر بودند از آرزوهايم
كه اگر بتركند
ميشوند آرزوهاي ديگران
مثل تو...